قرمزی

در کتاب دیگری از این مجموعه‌ی جذاب، با قرمزی همراه می‌شویم

قرمزی از گرگ بدجنس نمی‌ترسد! راستش می‌شود گفت که از هیچ‌چیز نمی‌ترسد… به‌ جز جادو! با اینکه او نوه‌ی ساحره‌ی جنگل است،

ولی استعداد زیادی در جادو ندارد. در اصل هر بار که دست به جادو می‌زند، اتفاق بدی می‌افتد.

ولی وقتی مامان‌بزرگ مریض می‌شود و مامان و بابا هم به مسافرت رفته‌اند، قرمزی تنها راه نجات او را در جادو می‌بیند.

حالا قرمزیِ بی‌پروا و سرکش، باید با تنها ترس بزرگ زندگی‌اش روبه‌رو شود و راه درمانی برای مامان‌بزرگ پیدا کند،

چون نمی‌خواهد صمیمی‌ترین دوست خود را از دست بدهد.

این کتاب که بازنویسی جذاب و کاملاً متفاوتی از افسانه‌ی دوست‌داشتنی و جذاب شنل‌قرمزی است،

داستان معروف شنل‌قرمزی را از زوایای دیگری بررسی می‌کند و ما دوباره با کلیشه‌های شکسته‌شده و غافل‌گیری‌های زیادی رو‌به‌رو می‌شویم.

گذشته از تمام موجودات جادویی و افسون‌های آشنایی که شکل جدیدی به خود گرفته‌اند، دو موضوع بسیار مهم نیز در این کتاب مطرح می‌شود که یکی جاودانگی و دیگری کنار آمدن با مرگ است.