تالار وحشت(مهمانی هالووین)
کریستان فکر می کرد که معلم جدیدش آقای مون آدم عجیب و غریبی است.
وقتی او به مهمانی هالووین معلمش رفت، فهمید که چرا او غیر عادی است …
همه ی درها قفل بود … حفاظ ها، پنجره ها را مسدود کرده بودند … و در خانه زوزه ی انسان گرگ نمایی می پیچید.
در دست خود کلیدی داری که در را به روی دنیای وحشت و هراس می گشاید.
از دنیای امن و راحتی که با آن آشنا هستی یک قدم به عقب بردار. در را به روی وحشت باز کن. همیشه جا برای یک نفر دیگر در تالار وحشت … وجود دارد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.