بری بازنده(۰۴)من یک بازنده باحال هستم
بهترین دوستم « بانکی » گاهی انگار سگ کوچولویم است. برای همین آن روز که دیدم از یک گربه کوچولو خوشش آمده، خیلی برایم عجیب بود. حدود هشت میلیون سال پیش بود. من و بانکی داشتیم از مدرسه برمی گشتیم که رسیدیم جلوی فروشگاه فیکو. تابستان در راه بود و ویترین ها پر بود از وسایل شنا و چیزمیزای تعطیلات…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.