از طرف آبری با عشق

پدر و خواهر آبری در یک تصادف کشته می‌شوند و مادرش، که راننده بوده، آبری را ترک می‌کند.

مادربزرگ آبری او را با خود به شهر دیگری می‌برد.

جایی که آبری هم‌کلاسی و دوست‌های جدیدی پیدا می‌کند

و سعی می‌کند زندگی جدیدی را شروع کند.

کمی بعد خبرهایی از مادر آبری شنیده می‌شود.

این‌که حال روحی خوبی ندارد و باید درمان شود.

او برای آبری نامه‌ای می‌نویسد و می‌گوید که می‌تواند به خانه برگردد.

اما آبری در رفتن یا ماندن شک دارد.

او به مادرش می‌گوید که قصد دارد سال تحصیلی را همان‌جا تمام کند

و برای تصمیم‌گیری باید صبر کند تا ببیند چه اتفاق‌هایی برایش خواهد افتاد.

کتابی در مورد مفهوم خانواده و البته شروع یک زندگی دوباره.

کتاب توجه ما را به خاطراتمان، زندگی گذشته‌مان، آینده‌ای که می‌سازیم و راهی که در آن هستیم جلب می‌کند.

این کتاب برای نوجوان‌ها و حتی بزرگتر‌ها انتخاب بسیار مناسبی است.