آگاتا کریستی(تحقیقات پوآرو)
جلو پنجره آپارتمان پوآرو ایستاده بودم و از بیکاری داشتم بیرون خیابان را نگاه می کردم.
ناگهان آرام و بی اختیار گفتم: عجیب است. چی دوست من؟ پوآرو با خونسردی و در حالی که بی حرکت
در اعماق مبل راحتی اش فرو رفته بود، این را پرسید: از این اطلاعاتی که بهت می دهم نتیجه گیری کن،
پوآرو! زن جوانی اینجاست. با لباس های گران قیمیت… کلاه مد روز از جنس خز خیلی عالی.
آهسته به حرکتش ادامه می دهد، در حین راه رفتن نگاهی به خانه ها می اندازد.
انگار خودش نمی داند، سه مرد و یک زن میانسال دارند تعقیبش می کنند. همین الان پسر پادویی به آنها ملحق شد که او هم دنبال دختر است و انگار دارد با سر و دست به او اشاره می کند. این دیگر چه جور نمایشی است که دارد اجرا می شود؟ آیا دختره کلاهبردار است و آنها هم کارآگاه هایی هستند که دارند تعقیبش می کنند و در پی دستگیر کردنش هستند؟ یا اینکه همگی آدم های ناجوری هستند و دارند نقشه می کشند تا به یک قربانی بی گناه حمله کنند. نظر کارآگاه بزرگ ما چیه؟
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.