یکی بود، یکی نبود. روی زمین، جایی نه خیلی دور، نه خیلی نزدیک، جنگلی بزرگ بود. توی این جنگل هیچکس نبود؛ ولی توی آسمان، خورشید بزرگ و قشنگ میتابید. یک شیر از راه رسید. غرّشی کرد و گفت: «چه جنگل بزرگی! این جا بهترین جا برای یک شیر قوّی است. این جنگل مال من است.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.