موریگان کرو در سرزمین نور مور
موریگان کرو از تنهایی وحشت دارد. او هم مثل هرکس دیگری میخواهد برای خودش خانوادهای داشته باشد؛ و میخواهد خانوادهاش دوستش داشته باشند. موریگان کرو نفرینشده است. دستکم دیگران که اینطور میگویند! او در شامگاهان، که نحسترین روز سال است، به دنیا آمده، برای همین هم تمام بدبختیهای منطقه را گردن او میاندازند، از تگرگ گرفته تا سکتهی قلبی و همهچیز! از همه بدتر اینکه بهخاطر این نفرین او محکوم است که در نیمهشب تولد یازدهسالگیاش بمیرد. آن هم وقتی که دلش میخواهد با تمام وجودش زندگی کند! اما وقتی موریگان در انتظار سرنوشتش نشسته، مردی عجیبوغریب و جالب، به اسم ژوپیتر نورث ظاهر میشود. او موریگان را درست زمانی که همه میگویند آخرین شب زندگی اوست، و تحت تعقیب و سوار بر اسب است، به جایی امن، شهری مخفی و جادویی به اسم نِوِرمور میبرد…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.