خون آشام ۴ کتاب جنگل ابر
وارد کوچه که شدم، هوا تاریک شده بود. نفس عمیقی کشیدم و به آسمان نگاه کردم.
ستارهی کوچکی داشت وسط آسمان تازه سیاهشده برق میزد. کمی آنطرفتر ستارهی ریز دیگری را هم دیدم. آنقدر ریز بود که گاهی محو میشد. کمی بعد…
وارد کوچه که شدم، هوا تاریک شده بود. نفس عمیقی کشیدم و به آسمان نگاه کردم.
ستارهی کوچکی داشت وسط آسمان تازه سیاهشده برق میزد. کمی آنطرفتر ستارهی ریز دیگری را هم دیدم. آنقدر ریز بود که گاهی محو میشد. کمی بعد…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.