قسمتی از کتاب آگاتا کریستی – خانه ای در شیراز
اغذ خیلی کثیفی بود. با تنبلی بازش کرد. چند خط اول را که خواند رنگش پرید و مجبور شد برای نگه داشتن خودش دستش را به جایی بگیرد.
دستخط خارجی بود ولی زبان متن انگلیسی بود. خانم محترم پسر شما در مکانی فوق سر ی اسیر ما شده است.
اگر صادقانه از دستوراتی که به شما داده می شود اطاعت کنید هیچ آسیبی به عالی جناب نخواهد رسید.
ما برای آزادی او ده هزار پوند استرلینگ پول می خواهیم.
اگر در این مورد با صاحب هتل یا پلیس یا هر کس دیگری صحبت کنید پسرتان کشته خواهد شد. به این نامه خوب فکر کنید. فردا مکان و چگونگی تحویل پول به اطلاعتان می رسد. اگر اطاعت نکنید گوش های عالی جناب جوان بریده شده و برایتان ارسال خواهد شد و اگر روز بعد همچنان اطاعت نکرده باشید پسرتان کشته خواهد شد. یک بار دیگر تأکید می کنیم که این تهدید توخالی نیست. بهتر است خانم خوب فکرهایشان را بکنند و مهمتر از همه در این مورد سکوت اختیار کنند. دیمیتریوس ابروسیاه وضعی که زن بیچاره با خواندن این نامه پیدا کرد معلوم است. با این که متن نامه کودکانه و مضحک بود، ولی احساس خطر بزرگی را در او برانگیخت. ویلارد، پسرش، پسر عزیزدردانه اش، ویلارد جدی و حساسش. باید همان لحظه می رفت پیش پلیس. باید همه را باخبر می کرد. ولی اگر این کار را می کرد. شاید… بر خود لرزید».
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.