کتاب فرگال با فرن آشنا می شود
فرگال یک پسر شادوشنگول است؛ اما تا زمانی که خواهر کوچولوی فرگال یعنی فرن به دنیا میآید.
یکدفعه خانه پر میشود از مهمانهایی که برای دیدن فرن آمدهاند و فقط برای او هدیه آوردهاند.
فرگال کمی بیمزهبازی در میآورد تا مادربزرگ اژدها به او یک بلیت برای نمایش میدهد.
فرگال احساس میکند که هیچچیز سر جای خودش نیست.
فرن چندین و چند بار او را آتشی میکند و فرگال همیشه جلوی خودش را میگیرد و حرفی نمیزند.
داشتن خواهر کوچکتر، او را عصبانی، حسود و نگران میکند.
تازه درست روزی که وقت نمایش پرواز است، فرن بیمار میشود.
برای همین به نمایش پرواز هم نمیرسد. فرگال بیشتر و بیشتر آتشی و عصبانی و عصبانیتر شده است.
آخر هیچکس به او توجه نمیکند. بهاینترتیب فرگال تصمیم میگیرد فرار کند.
مامان و بابا و دوستهای فرگال هر چه میگردند او را پیدا نمیکنند که نمیکنند…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.